• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار فرهنگی و هنری بی‌انصافی است بگوییم پایتخت سانسور شده/ جهت پایتخت ۵ با حاج قاسم دیدار داشتیم ، سیروس مقدم

    کارگردان پایتخت ۵ تصریح کرد: بی‌انصافی است که بگوییم پایتخت ممیزی و سانسور شده است است. 

    بی‌انصافی است بگوییم پایتخت سانسور شده/ جهت پایتخت ۵ با حاج قاسم دیدار داشتیم ، سیروس مقدم

    سیروس مقدم:بی انصافی است بگوییم پایتخت سانسور شده/ جهت پایتخت ۵ با حاج قاسم دیدار داشتیم

    عبارات مهم : ایران

    کارگردان پایتخت ۵ تصریح کرد: بی انصافی است که بگوییم پایتخت ممیزی و سانسور شده است هست.

    به گزارش فارس ، سیروس مقدم، کارگردان آشنا شده است تلویزیون هست. او بعد از ساخت مجموعه های پرمخاطب تلویزیونی همچون پایتخت، روزهای زندگی، نرگس، تا ثریا، چک برگشتی، فرزند های نسبتا بد، مدینه، میکائیل، علی البدل و… نشان داده که رگ خواب مخاطب را بخوبی می شناسد و می داند از چه زاویه ای به دغدغه های مردم نگاه و آن را از قاب دوربینش به عالی ترین شکل ثبت کند. او کارگردان سریال های آپارتمانی نیست و دوربینش را به جاهای متفاوت کشور عزیزمان ایران می برد تا بتواند به عالی ترین شکل و با یک قصه جالب به اقوام متفاوت کشور عزیزمان ایران بپردازد.

    همین شاخصه جزو حسن های کار مقدم است که فقط سریال هایی راجع به کلانشهرها نمی سازد و ترجیح می دهد مشکل ساخت کار در شهرستان را به جان بخرد، ولی یک اثر مخاطب پسند را روانه آنتن کند. او در نوروز امسال پنجمین سری پایتخت را روانه آنتن کرد، مجموعه ای که با اقبال گسترده عموم مردم رو به رو شد و در عین حال با حواشی زیادی هم همراه بود. به همین بهانه سراغ او رفتیم و راجع به مجموعه پایتخت 5 و حواشی که در اینترنت حول این سریال شکل گرفته است به گفت وگو نشستیم.

    بی‌انصافی است بگوییم پایتخت سانسور شده/ جهت پایتخت ۵ با حاج قاسم دیدار داشتیم ، سیروس مقدم

    با توجه به این که سری سازی در دنیا مرسوم هست، ولی ما خیلی در این زمینه موفق نبوده ایم و معمولا آثار نمایشی هنگامی که به سری دوم و سوم رسیده اند با شکست و رکود مخاطب مواجه شده است هست؛ ولی این اتفاق در مجموعه پایتخت نیفتاده… فکر می کنید علت موفقیت تان چیست که توانستید تا این میزان رضایت مخاطبان را به همراه داشته باشید؟

    زمانی که پایتخت یک شروع شد، همه می دانند که قرار نبود یک سریال دنباله دار شود و ما هم به این مساله فکر نمی کردیم؛ ولی چنان مورد استقبال قرار داده شد که ما را بر آن داشت به این مساله فکر کنیم که چه چیزهایی در پایتخت است که باعث این اقبال تماشاگر شده، چراکه خودم و دیگر دوستان سریال های موفق در تلویزیون کم نداشته ایم، ولی این حجم استقبال مخاطب از پایتخت برایمان جالب بود. به همین علت بعد از تحلیل این مبحث متوجه شدیم، پایتخت چند شاخصه داشته که تلویزیون در آنها خلأ داشته است.

    کارگردان پایتخت ۵ تصریح کرد: بی‌انصافی است که بگوییم پایتخت ممیزی و سانسور شده است است. 

    مخاطب با تماشای پایتخت احساس می کند که از خودش هست، به همین علت حس صمیمیت دارد. ضمن این که ما از یک زاویه تازه به مساله شهر، روستا، زندگی و مهاجرت نگاه کردیم و نگاهمان هم بسیار واقعی بود. مخاطب متوجه شد که ما عین واقعیت را گفتیم، نمایش دادیم و شعاری عمل نکردیم. پایتخت یک خیلی ملموس به مقوله مهاجرت پرداخت. به یاد دارم در وقت ساخت پایتخت یک ما با بحران بی رویه مهاجرت مردم از روستاها و شهرستان ها به پایتخت کشور عزیزمان ایران بودیم و می توان گفت جزو بحران های مملکت بود که مردم زندگی، کشت و زرع را در دِه رها می کردند و به پایتخت کشور عزیزمان ایران می آمدند. چون نگاه ما واقعی بود، تماشاگر احساس کرد پایتخت به او دروغ نمی گوید و آنچه را در جامعه می بیند، در تلویزیون هم مشاهده می کند و تلویزیون آینه اجتماع است.

    از سوی دیگر مردم در پایتخت با شخصیت هایی رو به رو شدند که نمونه آنها را در خانواده، فامیل، همسایه ها و دوستان داشتند. مساله مهم تر این بود که ما حرف های جدی را به زبان طنز می زدیم و به آنها گفتیم که مهاجرت چه مضراتی دارد و زندگی در شهر بزرگ قواعد خودش را دارد که شاید هر فردی نتواند خودش را با آن سازگار کند.

    در فصل دوم این سریال تلویزیون پیشقدم شده است بود و خود مدیر وقت شرکت صدا و سیما هم به ما سفارش داد، ولی ما قبل از ساخت سه شرط داشتیم. شرط اول این بود که تحقیق شود آیا مردم خواهان ادامه پایتخت هستند یا نه؟ چون نشانه ما سری دوزی نبود. در تمام دنیا این طور است که یک فصل را می سازند و اگر موفق بود، ادامه می دهند و اگر موفق نباشد دیگر روی آن سرمایه گذاری نمی کنند. دومین شرط این بود که آیا مدیران فرهنگی تلویزیون هم این اعتقاد را دارند که به این خواسته جواب داده شود یا نه. زمانی است که مردم دوست دارند، ولی امکانات مادی و معنوی فراهم نیست که کاری مثل پایتخت ساخته شود یعنی شرایط سخت افزاری و نرم افزاری مهیا نیست.

    بی‌انصافی است بگوییم پایتخت سانسور شده/ جهت پایتخت ۵ با حاج قاسم دیدار داشتیم ، سیروس مقدم

    مسلما اگر شرایط مالی تلویزیون فراهم نبود، نمی توانستیم پایتخت 2 را بسازیم؛ چون از شمال باید گنبد و گلدسته را همراه با ده بازیگر بر می داشتیم و در خلیج فارس پیاده می کردیم که در آنجا نماز وحدت ارزش را بخوانند. بنابراین این کار راحتی نبود. شرط سوم این بود که گروه نویسندگان، من، آقای تنابنده و زن غفوری حرف تازه ای داریم که به مخاطب بزنیم یا نه. تا زمانی که ما به طرح گنبد و گلدسته نرسیده بودیم، بله را به شرکت صدا و سیما نگفته بودیم تا این که به چنین طرحی رسیدیم.

    طرح گنبد و گلدسته چه طور شکل گرفت؟

    من همراه محسن تنابنده و احمد مهران فر به شمال می رفتیم تا این که به اول بزرگراه بابل رسیدیم و با یک کارگاه تولید گنبد و گلدسته رو به رو شدیم که سفارش می گرفت و به همه جای کشور عزیزمان ایران می فرستاد، حتی این شرکت صادرات خارج از کشور هم داشت و به کشورهایی همچون گرجستان، ترکمنستان و… گنبد و گلدسته صادر می کرد. زمانی که ما به این کارگاه رسیدیم غروب بود و نور خورشید روی گنبد و گلدسته افتاده بود و رفله قشنگی از نور را داشتیم. واقعا محو آن شدیم که همانجا تنابنده گفت ایده پایتخت 2 را پیدا کردم. نقی در اینجا کار می کند و قرار است گنبد و گلدسته ای را درست کند و جهت یک هیات محلی که هزینه ساخت آن را ندارند به کربلا ببرد. از آنجا که سفر زیارتی هست، خانواده را هم با خودش می برد. اتفاقا جهت ساخت پایتخت 2 تابلویی بر سر در این کارگاه گذاشتیم که هنوز هم آن را برنداشته اند، لیکن جلب مشتری می کند.

    کارگردان پایتخت ۵ تصریح کرد: بی‌انصافی است که بگوییم پایتخت ممیزی و سانسور شده است است. 

    بعد از رسیدن این طرح، همانجا به آقای فرجی خبر دادیم ایده را پیدا کرده ایم. البته بعد از ساخت پایتخت 2 هم با تصویر العمل هایی زیادی رو به رو شدیم. عده ای می گفتند ارزش گنبد و گلدسته را پایین آوردید. عده ای می گفتند خرافات است و تعدادی هم به ما می گفتند خیانت می کنید. ولی آمار نظرسنجی بعد از پخش نشان داد مردم با علاقه این سریال را تماشا کرده اند و تعداد بینندگان هم نه تنها کم نشده، بلکه زیاد هم شده است هست. در واقع ما تلاش کردیم هر یک از پایتخت ها مفهومی داشته باشد. پایتخت یک به نقد مهاجرت بی رویه می پرداخت و در پایتخت 2 تاکید کردیم هر ایرانی در هر جایی که از کشور عزیزمان ایران باشد، دو وجه یکسان ملیت و مذهب را دارد. این حرف نهفته ما در پایتخت 2 بود که باید با زبان شیرین، طنز و بدون شعارزدگی بیان می کردیم.

    دوباره جهت پایتخت 3، سه شرط را اعلام کردیم. البته باید تاکید کنم همان وقت موقعیتی هم پیش آمد تا به دیدار حضرت آقا برویم که در بیمارستان بودند. من همراه دیگر دوستان از آقای حاتمی کیا گرفته تا بقیه رفتیم. حضرت آقا در بیمارستان وقت قابل توجهی راجع به ارزش های پایتخت صحبت کردند که در آرشیو هم موجود هست. دلم با حرف های ایشان قرص شد که رهبر مملکت سریال را دیده و نقادانه از آن تعریف می کند.

    بی‌انصافی است بگوییم پایتخت سانسور شده/ جهت پایتخت ۵ با حاج قاسم دیدار داشتیم ، سیروس مقدم

    برای پایتخت3 تلویزیون به ما گفت، هستید؟ و ما هم گفتیم اگر قصه خوب پیدا کنیم، هستیم. در پایتخت3 به این فکر کردیم مازندران به چه چیز مشهور هست. اول این که فرهنگ اصیلی دارد که سر جای خودش است و دوم این که مهد کشتی هست. بنابراین تصمیم گرفتیم این بار وارد عرصه ورزش کشتی شویم و در کنارش به محیط زیست هم ورود پیدا کنیم که باید مانع از بین رفتن جنگل و گونه های جانوری شویم. اتفاقا در این کار هم به ما گفتند از محیط زیست، جهاد سازندگی و جهاد کشاورزی پول گرفته اید.

    در حالی که هنگامی که کار ساخته و پخش شد، مراسم تقدیر گذاشتند. به یاد دارم هنگامی که سری سوم پایتخت را می ساختیم به محیط بانی مراجعه کردیم، گفتند که لباس فرم ندارند و محیط بانان با لباس خودشان به جنگل می روند. دقیقا بعد از سریال ما بود که لباس فرم گذاشتند و آرمی جهت خودروی محیط بانان. به همین علت نشانه پایتخت3 این بود که ورزش کشتی را پررنگ کنیم و نقی هم قهرمان بشود و پرچم کشور عزیزمان ایران را اوج ببرد. از آن طرف به محیط زیست، حقوق کم محیط بانان و … هم به زبان طنز پرداختیم. حتی صحنه رونمایی از پیراهن تیم ملی و قرار گرفتن یوز ایرانی روی پیراهن ورزشکاران را بازسازی کردیم و آقای کفاشیان و ورزشکاران با توجه به علاقه ای که به پایتخت داشتند، به مراسم آمدند.

    همان مقطع اعتراضاتی در مازندران علیه پایتخت شکل گرفت و مدیر وقت شرکت هم حساس شدند و یک هیات را جهت بررسی عنوان به مازندران فرستادند که ببینند آیا توهین یا خیانتی شده است است یا نه؟ گزارش دوستان نشان داد غرض شخصی چند هنرور بود و مسئله خاصی نیست، حتی وقت کلید خوردن سریال، استاندار سر صحنه حضور داشت، ولی از آنجا که معاون سیاسی او مخالف استاندار و نظراتش بود، ساز مخالفت سر داد و جو درست شد. در حالی که به ما ارتباط نداشت. حتی نظرسنجی ها نشان داد 95 درصد مردم مازندران از سریال پایتخت استقبال کرده اند. همچنین حمایت آقا هم علنی شد. ما جهت ساخت این مجموعه بارها بازنویسی و بازبینی می کنیم تا چیزی از دستمان در نرود. در واقع هرگز بی توجهی نکرده ایم. فقط در پایتخت 5 به خاطر اشتباه منشی انگشتر و ساعت ارسطو در صحنه سوریه در آورده شد و همین شد پیراهن عثمان!

    بعد از پایتخت3، مازندرانی ها به ما ایول گفتند و اتفاقا کشتی گیران و آقای عسگری محمدیان برایمان مهمانی گرفتند. به هر حال ذات نمایش این است که باید ناهنجاری را نشان بدهیم. هنگامی که نقی در برابر حریفش شکست خورد، عده ای گفتند که مازندرانی ها شکست نمی خورند. در حالی که ما نگفته بودیم مازندرانی ها شکست خوردند؛ بلکه نشان دادیم نقی به خاطر غرورش حریف را دست کم گرفت، غافلگیر شد و کشتی را باخت و در نهایت غرورش را کنار گذاشت و قهرمان شد.

    اتفاقا جالب است برایتان بگویم حضرت آقا از سکانس دوپینگ معنوی هما جهت نقی تعریف کردند که این صحنه تاثیرگذار بود. قبل از پایتخت4 می خواستم سریال های دیگری بسازم که نشد و تلویزیون گفت پایتخت4 جهت رمضان آماده شود. البته ما گفتیم ذات پایتخت جهت عید است و مردم دوست دارند سریال سر سفره هفت سین باشد، ولی در آن مقطع تصمیم گرفته شد سری تازه آن در رمضان پخش شود و ما در این فصل قصه ها را فازبندی کردیم. چوچانگ،همسر ارسطو در هواپیمایی بود که سقوط می کند و خانواده عزادار می شود، زمینی را به اصلاح می اندازند و ساخت و سازهایی بی رویه در مناطقی که اجازه ساخت و ساز ندارد. اینجا هم متهم شدیم که از جهاد سازندگی پول گرفتیم در حالی که ما تا جلسه آخر کار آنها را ندیدیم.

    و ولی پایتخت 5 …

    قصه پایتخت 5 از اینجا شروع شد که قرار بود یک فیلم سینمایی ساخته شود. قصه را این گونه تعریف کرده بودیم که نقی و خانواده اش جهت حل معضلات زندگی به ترکیه می روند تا از آنجا لباس بیاورند و بعد سوار بالن می شوند و درگیر اتفاق ای که سر از سوریه و داعش در می آورند. در نهایت که پای ناموس و وطن می آید، دفاع می کنند و قهرمان بیرون می آیند. ولی شرکت به ما گفت این قصه توانایی سریال شدن را دارد و حیف است که در سینما حرام شود، لیکن در یک فیلم سینمایی وقت پرداختن به شرح کم هست، ولی در سریال می توان این عنوان را جا انداخت؛ بویژه عنوان نقد کالای قاچاق را. اتفاقا در صحنه ای در سریال پایتخت می بینید که هما چطور کوبنده سر حرفش می ایستد که نباید به دنبال قاچاق کالا بود.

    چطور شد سراغ اوج رفتید؟

    کسانی که کارهای جنگی کرده اند، می دانند درآوردن چنین صحنه هایی تا چه میزان سخت هست. حتی خود آقای حاتمی کیا به شما خواهد گفت اگر تجهیزات بیشتری داشت چه کارهای دیگری در آثارش می کرد. بنابراین همه این موارد به بودجه نیاز داشت و به شرکت اوج پیشنهاد شد. مدیران اوج هم گفتند از این کار حمایت می کنند، لیکن عنوان پایتخت 5 از اولویت های آنها بوده ضمن این که دستشان جهت دادن امکانات باز است.

    هر بخش از سکانس های مربوط به بالن را در یک جا گرفتیم. شما اگر سینما و تلویزیون کشور عزیزمان ایران و دنیا و حتی هالیوود را جست وجو کنید، امکان ندارد اثری را پیدا کنید که 70 دقیقه از آن در یک بالن دو در سه و با حضور ده نفر ضبط شده است باشد. تجربه صفر تا صد این ماجرا را تیم پایتخت داشت. گرچه فیلم 80 روز دور دنیا در بالن بود، ولی بازیگرانش فقط چند دقیقه در بالن حضور داشتند. این در حالی است که بالن در پایتخت5 درگیر توفان و سقوط شد و این کار مشکل بود.

    یعنی شرکت اوج به واسطه تعامل شکل گرفته با شرکت صدا و سیما وارد عمل شد؟

    بله، تعامل سه جانبه ای بود که در یک پروسه اتفاق افتاد. در جایی خواندم اگر اوج هیچ دخالتی نداشته و اعمال نظر نکرده، بعد آیا سرمایه گذاری کرده است؟ این طور نیست؛ ما فضاشناسی از داعش و سوریه را از اوج به دست آوردیم. به ما صد فیلم مستند در این باره نشان دادند که حتی بعضی از آنها پخش نشده است.

    با وجود استقبال گسترده مردم از پایتخت 5 این سریال در سری تازه خود دچار حاشیه هایی شد. تحلیل شما از این حاشیه ها چیست؟

    یک زمانی ارتباط ما با مردم از طریق مطبوعات بود یا در تلویزیون میزگرد می گذاشتند، ولی الان عامل سوم وارد شده است که آن اینترنت هست. البته من نه گوشی دارم و نه اهل اینترنت هستم ولی هویت، ماهیت و نشانه این نیروی سوم مشخص نیست به همین علت هر کس کوچک ترین مشکلی با بنده و شرکت اوج دارد، شروع به نوشتن می کند.

    علت این که مردم از پایتخت 5 استقبال می کنند، این است که اختلافات جناحی برایشان مهم نیست. مردم نشان دادند که دعواهای سیاسی برایشان اهمیت ندارد، بلکه می خواهند ساعتی فارغ از پرسشها و با آرامش و خوش حالی یک سریال را ببینند و بعد دنبال زندگی ارزش بروند. ما در پایتخت آدم ها را از دغدغه هایشان دور می کنیم. دوستانم در شمال می گویند هنگامی که سریال پایتخت پخش می شود، پرنده در خیابان پر نمی زند. این نشان می دهد که مردم تحت هر شرایطی نیاز به خوش حالی و آرامش دارند. 92 درصد رضایت مخاطب یعنی این که همه مردم این سریال را می بینند و آن 8 درصد دیگر احتمالا به علت شرایط شغلی و گرفتاری موفق به دیدن سریال نشده اند.

    شما سه شرط را جهت ساخت هر فصل از پایتخت عنوان کردید. این که مردم بخواهند، مسئولان همراه باشند و یک قصه خوب داشته باشید. جهت ساخت پایتخت 5 تلویزیون چقدر با شما همفکری کرد؟

    دوراندیشی تلویزیون باعث شد تا پایتخت 5 شکل بگیرد. مسلماً مگر می شود بدون تعامل و همفکری یک پروژه به آخر برسد؟ مگر می شود یک تیم چیزی بسازد و یواشکی پخش کند؟ این تعامل با شرکت اوج و صدا و سیما وجود داشت. از طرف اوج ما مشاوران زیادی داشتیم. سردار سفیدچیان که مرکز خدمت ارزش نزدیک به کار ما بود نهایت همکاری را داشتند و ما فقط از ایشان یک تقدیر کردیم. در حالی که هنگامی که متوجه شد سریال پایتخت 5 را می سازیم همه نوع امکانات و ماشین های جنگی را در اختیار ما گذاشت. اگر تلویزیون نبود که این تعامل شکل نمی گرفت. در واقع صدا و سیما ما را وصل کرد تا یک کاری ساخته شود که متعلق به مردم است.

    ما هرگز جهت مردم نباید کوتاهی کنیم. پایتخت متعلق به یک فرد یا شرکت خاص نیست، بلکه متعلق به همه مردم است و تا زمانی که آن را دوست داشته باشند، ساخته می شود. اگر شرکت صدا و سیما نبود این طرح سینمایی به سریال تبدیل نمی شد. اگر صدا و سیما نبود بودجه فراهم نمی شد و مشورت ها صورت نمی گرفت. بنابراین بعضی قضاوت ها غیر منصفانه است.

    در فصل پنجم پایتخت این حاشیه ایجاد شده است که سریال درگیر ممیزی و سانسور بوده هست. آیا واقعاً سانسوری رخ داده که بعضی عوامل در اینترنت به آن پرداختند؟

    من هر لحظه این را گفته ام و اعتقاد هم دارم که ما منافع دائمی داریم که باید مراقبش باشیم. تلویزیون همواره باید با شرایط عمومی جامعه به روز باشد. البته منظورم این نیست که خودش را تطبیق بدهد، بلکه به روز کند. جهت همین می گویند تلویزیون، آیینه اجتماع هست. سازندگان آثار نمایشی هم باید به نیازهای به روز مردم جواب بدهند. ممکن است ما یک چیزی را نشان بدهیم که الان خوب باشد، ولی شش ماه دیگر خوب نباشد. ما در مرحله ای روابط خوبی با فلان کشور داریم و سفارش هم می شود که در سریال قرار بدهیم، ولی یک ماه دیگر بنا به دلایلی روابط به هم می خورد و وزارت امور خارجه بیانیه می دهد، حال نمی شود که ما روی آنتن برویم و در سریال بگوییم روابط ما خوب است و جنگ به وجود بیاوریم. باید تطبیق با شرایط روز داشته باشیم و این نامش ممیزی و سانسور نیست، بلکه درایت و هوشمندی است.

    آیا پیش آمده که تلویزیون نخواهد صحنه ای را از بین بردن کند، ولی خودتان به این نتیجه برسید که بهتر است نباشد؟

    بله فراوان پیش آمده است که پخش تلویزیون و شرکت اوج حساسیت نداشتند، ولی خود من احساس کردم اگر باشد حمل بر بی احترامی و بی ادبی می شود.

    ممیزی های پایتخت 5 در مقایسه با دیگر فصل ها چقدر بوده است؟

    اگر هم باشد، پیشنهاد به نفع کار می دهند و نه بر اساس سلیقه شخصی. هنگامی که پیشنهادی در جهت اصلاح سریال داده شود چه ایرادی دارد؟ برایتان مثالی می زنم. در یک صحنه نقی در سوریه هنگامی که با خطر رو به رو می شود به فرزند هایش می گوید «بتمرگید». در آوردن این صحنه کاملاً درست هست. گرچه به لحاظ منطق فردی که در حالت وحشت و هیجان قرار دارد، هر حرفی می زند، ولی به لحاظ اخلاقی درست نیست پدر به فرزند هایش بگوید بتمرگید. بی انصافی است که بگوییم پایتخت ممیزی و سانسور شده است است.

    یکی از حواشی ایجاد شده است این است که شما با ساخت این مجموعه به معرفی جاذبه های گردشگری ترکیه پرداخته اید. توضیح دهید که چطور شد ترکیه را گزینش کردید؟

    شما می دانید هر قصه نیاز به لوکیشن دارد و نمی توانیم در خلأ سریال بسازیم. در پایتخت 2 ما به سراغ خلیج فارس و قشم رفتیم. البته نشانه قصه این نبود که جاذبه های توریستی خلیج فارس را نشان بدهیم. ولی در کنار قصه این جاذبه ها را هم به تصویر کشیدیم. جهت ساخت پایتخت 5 باید به کشور دیگری می رفتیم و خانواده نقی در اثر اتفاق ای سقوط می کردند و از آنجا وارد سوریه شده است و با داعش رو به رو می شدند. ما با هلی شات پلان های قشنگی از کشور عزیزمان ایران نشان دادیم و بارها در سریال پایتخت قشنگی های کشور عزیزمان ایران را به تصویر کشیدیم.

    ما باید کشوری می رفتیم که با قصه همخوانی داشته باشد یا به کشوری می رفتیم که ارتباطی با قصه ندارد؟! ضمن این که ما باید کشوری را گزینش می کردیم که مرز آبی با سوریه داشته باشد. بنابراین ما نمی توانستیم به امارات یا نروژ برویم. ضمن این که مرز آبی یکسان باید به گونه ای بود که هنگامی که بالن سقوط می کند آنها سر از سوریه در بیاورند.

    دوستانی که این ماجرا را نقد می کنند باید سری به نقشه بزنند که سه کشور هم مرز آبی با سوریه هستند. قبرس که یک شهر کوچک دارد و از آنجا با یک قایق تندرو یک ساعت طول می کشد تا به سوریه رسید. مسافت آبی آتن تا سوریه زیاد بود، ولی مرز آبی ترکیه نزدیک بود و در تجارت لباس هم دستی بر آتش دارد. بنابراین ما باید کشوری را گزینش می کردیم که خودش تولیدکننده لباس باشد. قبرس که تولید لباس ندارد و خیلی احمقانه و خنده آمیز است کسی از قبرس لباس بیاورد. بین ترکیه و یونان هم مسلماً باید ترکیه گزینش می شد چون هم ویزا نمی خواهد و هم ارزان هست، حتی در دیالوگ شخصیت های پایتخت هم گفته می شود که می توان در ترکیه با نان، ساردین و لوبیا خودمان را سیر کنیم. همه چتربازها این کار را انجام می دهند و این اختراع ما نبود.

    دلیل دیگری که ما ترکیه را گزینش کردیم این بود که جشنواره بالن سواری در سه کشور برگزار می شود که ترکیه یکی از این کشورهاست. ما چطور جاذبه های تصویری را نشان دادیم در حالی که قبل از رفتن یکی از همکاران ارسطو از ترکیه با او تماس می گیرد و می گوید لباس هایت را دزدیده اند یا خلبان در هواپیما می گوید به علت بمبگذاری در فرودگاه استانبول در شهر دیگری می نشینیم. آیا اینها یعنی جاذبه تصویری؟!

    در ایام عید خبری منتشر شد که 700هزار ایرانی در نوبت رفتن به ترکیه بودند. مگر پایتخت این جاذبه را به وجود آورده بود، در حالی که هنوز پخش آن شروع نشده بود. علاوه بر آن ما باید به آنتالیا می رفتیم، چون مرز آبی یکسان از آنتالیا نزدیک هست، ولی از آنجایی که مسئولان گفتند که اسم این شهر بد در رفته و بهتر است نام شهر دیگری را بگویید که ما آدنا را گزینش کردیم، ولی کار را در آنتالیا ضبط کردیم، ولی در دیالوگ ها می گوییم آدنا. بعضی می گویند ما از شهرداری آنتالیا پول گرفتیم. نمی شود که ما پول بگیریم و بعد نام شهر دیگری را بگوییم.

    ما نشان می دهیم خانواده نقی و دیگر کاراکترها با چه مشکلاتی در ترکیه رو به رو می شوند، کتک خوردند، مناطق کثیف و پر از آشغال را نشان دادیم. حال اینها می شود جاذبه توریستی؟! آیا نشان دادن پیاده رو، یک اتوبوس برقی و کالسکه یعنی جاذبه تصویری؟! ما پرچم های ترکیه و مجسمه آتاتورک را از تصویرهای در آوردیم.

    ما در سریال پایتخت 5 به نقد قاچاق کالا هم پرداختیم. قاعده نقد این است که اول طرح شود و بعد آسیب شناسی. به همین علت ما اول طرح، بعد نقد و در انتها نتیجه گیری کردیم که ارسطو چطور در مقوله قاچاق کالا با پرسشها رو به رو می شود و در باتلاق فرو می رود. حتی قبل از خبر حضرت آقا جهت شعار سال به عنوان یک ایرانی فکر کردیم که درست نیست به این عنوان نپردازیم و باید به قاچاق کالا ورود کنیم. به همین علت تلاش کردیم به عالی ترین شکل به این عنوان بپردازیم.

    یکی از نقدها راجع به ازدواج زودرس سارا و نیکا بود. در این باره چه نظری دارید؟

    وقتی ازدواج سارا و نیکا از سوی رحمت مطرح می شود، نقی و هما اطلاعی ندارند. رحمت می گوید با در نظرگرفتن این که فرزند ها تربیت هما زن هستند، بهتر است شیرینی بخوریم جهت آینده ولی او هم نمی گوید فرزند ها الان ازدواج کنند. اتفاقا با پیشرفت قصه مشخص شد قضاوت زودهنگام شده است و خانواده فرزند ها هم خبر نداشتند از عنوان و زمانی که متوجه می شوند، رحمت را کتک می زنند.

    نقش مترجم را در یکی از سکانس های این سریال یک هنرور به عهده داشت که اعلام شد منشی شبکه جم بوده هست. از این عنوان اطلاع داشتید؟

    هیچ کدام از ما تجربه کار در خارج از کشور را نداشتیم و باید امکانات را فراهم می کردیم. به همین علت مدیر تولید پروژه با دو گروه مشورت کرد و آنها هم در ابتدا گفتند به علت ناامنی ترکیه نباید به این کشور برویم. در انتها شرکتی را معرفی کردند که برایشان امکانات فراهم کرده بود. از جمله برق که در این کشور گران هست، هلی شات و… طرف قرارداد ما در این شرکت فردی بود که خودش از تهیه کنندگان قدیمی تلویزیون هست. مذاکرات اولیه انجام شد و زن غفوری هم راجع به حساسیت ها و دغدغه ها به این زن تاکید کردند، حتی در قرارداد قید شد حق استفاده از عوامل شبکه های خارجی را ندارند.

    در مجموع در شرایط بدی به ترکیه رفتیم، حتی آقای خمسه جهت درمان بیماری اش باید به کشور دیگری می رفت. ما در قسمت های آخر فقط صدای باباپنجعلی را از جاهای متفاوت داریم. البته الهی شکر عمل کرد و حالش خوب شد. ما تمام بازیگران مهم و فرعی را از کشور عزیزمان ایران بردیم، حتی بازیگر نقش مهمت، برادر جعفر دهقان است که به زبان ترکی استانبولی مسلط بود. شرکت هم مجوز کار در فرودگاه، اسکله و… را که بسیار هم سخت بود، گرفت. تا این که ما به آن سکانسی رسیدیم که مترجم، مهمت و نقی کنار هم هستند. جهت این نقش سه هنرور مراجعه کردند که دو نفر از آنها به زبان فارسی مسلط نبودند و در نهایت کسی گزینش شد که شما در سریال دیدید. علاوه بر آن ما می خواستیم او مسیحی هم باشد که این طور بود.

    به هر حال وظیفه ما تحقیق راجع به مردم و عدم سوءپیشینه و سوابق نیست. این زن قیافه تابلویی هم نداشت که ما بشناسیم. به عنوان نمونه سوفیا لورن نبود. خوشبختانه از آنجا که خدا ما را دوست دارد، منشی دفتر جم اطلاعیه داد من سارا باهنر منشی دفتر جم بودم و هیچ ارتباطی با پایتختی ها ندارم، ولی این کار را می بینم و این زن را تا به حال ندیده ام.

    البته باید بگویم هنگامی که ما کارمان را در ترکیه شروع کردیم کسانی که جذب جم شده است بودند و بعد از همکاری با این شبکه به بد بختی افتادند، مرتب اصرار داشتند که با ما ملاقات داشته باشند، ولی زن غفوری بشدت مواظبت کردند و با این که این افراد ساعت ها بیرون از هتل ایستادند اجازه ورود ندادند. حتی صحنه هایی که با هلی شات گرفتیم، من به دوستان تاکید کردم هلی شات جهت دفتر جم نباشد. چون در آن مقطع کسانی که در این شبکه کار می کردند، بدون کار شده است بودند، حتی یکی از کارگردانان ساعت ها التماس کرد فرزند های ما را ببیند و درخواست پول هم داشت، ولی این اتفاق نیفتاد. جالب است همین کارگردان شیطنت کرد. حال شاید این زن هنرور به مدت کوتاه کار اداری در یکی از شعبات جم کرده باشد که ما بی خبر بودیم. متاسفانه کسی این شیطنت را کرد که الان از سرخورده های جم است و به بد بختی رسیده.

    برخی عوامل پایتخت به واسطه مصاحبه و اینترنت نقدهای تندی مطرح و اتفاقا حاشیه ها را شدت یافتن کردند. آیا این اتفاق افتاد در حالی که اطلاع داریم شما در قرارداد تاکید کرده بودید تا آخر سریال صحبت نکنند؟

    نظر شخصی من این است و کاری به نظر دیگران ندارم. زمانی باید راجع به یک اثر هنری حرف زد که به فرجام رسیده باشد و از صفر تا صد مطرح شده است باشد تا به نقد برسد. اگر انتقاد ما به دیگران این است که سریع قضاوت نکنند و عجولانه حرف نزنند، بعد باید خودمان هم این صبوری را داشته باشیم. با در نظرگرفتن این که تجربه چهار پایتخت را داشتیم به همه دوستان تاکید شد در صفحه شخصی یا مطبوعات تصویر یادگاری یا تصویری از پشت صحنه نگذارند. حتی در قرارداد هم تاکید شد و این نظر خاص شخصی من و زن غفوری بود. حال بعضی عدول کردند و رعایت هم نشد. به عنوان مثال منشی صحنه شبی که قسمت بالن پخش شد به خاطر خبر های تبریک زیادی که داشت، جو زده شد و ده ثانیه از پشت صحنه قسمت بالن را که با پرده سبز کار کردیم گذاشت، ولی بعد از تماس برداشت یا به هومن حاجی عبداللهی گفتیم که او رعایت کرد. هنگامی که یک صحنه و پلان باعث می شود سریال زیر پرسش برود، مسلما برداشته می شود. بعضی مواقع دوستان دچار هیجان زدگی شدند.

    به نظر شما برگ برنده پایتخت، کدام یک از بازیگران بودند؟

    دختر زن انگلیسی که نقش داعشی را بازی می کند. به عنوان نخستین کارش خوش درخشید. البته الان از من بپرسید این زن چند سالش است؟ کجا زندگی می کند؟ نمی دانم. فقط می دانم که دو رگه هست. البته ما سراغ بازیگران خارجی زیادی جهت این نقش رفتیم، حتی همسر ساعد سهیلی که خارجی هست، ولی این زن گزینش شد. بهرام افشاری هم خیلی خوب بازی کرد.

    پایتخت تا چه زمانی ساخته می شود؟

    اگر به قصه خوب برسیم و آن سه شرط را که به آن تاکید کردم، رعایت شود، حتما تا ابد ؛ ولی اگر تامین نشود مسلما آخری اش است.

    و پرسش آخر این که نسبت سیروس مقدم با تلویزیون چیست؟

    واقعیت این است که خیلی از ما اگر انقلاب اتفاق نمی افتاد و اگر فضای فرهنگی مملکت عوض نمی شد با این شرایط و نگاه هایمان به درد سینما و تلویزیون قبل از انقلاب نمی خوردیم. انقلاب باعث شد کسانی که استعداد دارند، جهش کنند و بی استعدادها هم بروند.

    به اعتقاد من اگر تلویزیون نبود تبدیل به آدم های درجه 2 و 3 می شدیم، چون کار دیگری بلد نیستیم. اگر شرایط فراهم نمی شد تا نخستین سریالم را در تلویزیون بسازم، مسلما امروز در خدمت شما نبودم. بنده خودم را مدیون تلویزیون می دانم. حتی دوستان ما هم که انتقاداتی داشته اند خوب می دانند تلویزیون چه خدماتی کرده و پایتخت چه سرویس هایی به ما داده هست. ما عوامل پایتخت همه می دانیم درست است که آدم های مستعدی هستیم و پر توان؛ ولی اگر تلویزیون زمینه رشد را فراهم نمی کرد مثل خیلی از استعدادهای دیگر نادیده گرفته می شدیم. در پایتخت اتفاقی افتاد که ناگهان خاک و غبار از چند قطعه الماس برداشته شده است هست. این جای تقدیر دارد. هر اختلافی هم باشد، در نهایت مدیون تلویزیون هستیم.

    جزئیاتی از دیدار با «حاج قاسم»

    نظر سردار قاسم سلیمانی در خصوص ساخت «پایتخت 5» مثبت بود و فقط یک نگرانی داشتند که انتهای قصه چه می شود که ما گفتیم خانواده نقی با رشادت و جانفشانی خودشان را از مهلکه جنگ نجات می دهند و در نهایت یک بالگرد سوری این خانواده را از مخصمه نجات می دهد. شرکت اوج همفکر و ناظر بر کار بود و قسمت به قسمت فیلمنامه، هم به اوج و هم تلویزیون داده می شد و کاملا هماهنگ بودیم.

    از ابتدا قرار بود اوج کمک های مادی، معنوی و همفکری داشته باشد و مسلما بودجه این سریال هم به اطلاع دیگران و سردار سلیمانی رسیده بود که ایشان در جریان بودند، وگرنه دلیلی نداشت ایشان بخواهند مرا ببینند. اتفاقا یک صبح سریع خدمت ارزش رسیدیم، لیکن می درخواست کردند سرشان خلوت تر باشد و مفصل صحبت کنند. من از فحوای کلامشان متوجه شدم پایتخت های دیگر را هم دیده اند. ایشان نظراتی داشتند که بحق هم درست بود. ضمن این که به ما مشاورانی جهت کار معرفی کردند و فقط دلواپس فینال قصه بودند که قهرمانان نجات پیدا کنند.

    جلسات مفصلی با فرماندهان داشتیم

    بارها من و محسن تنابنده جلسات مفصلی با رده های بالای عملیات سوریه داشتیم و پای خاطرات آنها نشستیم و نوشتیم، حتی خودم یک بار پیش سردار سلیمانی رفتم و راجع به پایتخت و داعش صحبت کردیم..

    حضرت آقا همه را خوشحال کردند

    حضرت آقا در صحبت هایشان تاکید کردند به مدیر وقت شرکت صدا و سیما سفارش کرده اند نمونه سریال هایی مثل پایتخت ساخته شود که روایتگر یک خانواده متدین، ایرانی و با فرهنگ است و گفته بودند، آیا از این سریال ها کم ساخته می شود؟ من حرف آقا را به عوامل رساندم و خیلی خوشحال شدیم که ایشان حتی حرف های نهفته در سریال را کشف کرده اند و تاکید داشتند در پایتخت2 خیلی خوب به حق الناس پرداخته ایم. شنیدن این حرف ها خیلی حالمان را خوب کرد.

    گاهی خودمان به حاشیه ها کمک می کنیم

    گاهی هم همکاران خودمان حاشیه سازی می کنند. هنگامی که مردم از تماشای یک کار لذت می برند، آیا کمک نمی کنیم؟ واقعا مشخص نیست در اینترنت با چه کسی طرف هستیم و این که حرف ها چقدر سیاسی، واقعی و مغرضانه هست. هنگامی که حرف درست را به مشکل بشنویم، بستر شایعات فراهم می شود.

    ممیزی ها در حد صفر بود

    تقریباً می توانم بگویم هیچ. صفر بود. با در نظرگرفتن این که پایتخت از محبوبیت زیادی برخوردار هست، همه دوستان در شرکت صدا و سیما و شرکت اوج خودشان را جزئی از این سریال می دانند، به همین علت دلسوزانه می بینند و ممیزی نمی کنند.

    واژه های کلیدی: ایران | ترکیه | سریال | پایتخت5 | ایرانی | پایتخت 5 | تلویزیون | تلویزیون


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار